انسانها بهطور طبیعی به سمت داستانها کشیده میشوند و قصهگویی برایشان جذاب است. در این راستا شما میتوانید از داستانسرایی برای ایجاد یک روایت قانعکننده در مورد محصول یا خدمات خود استفاده کنید. داستانهایی بسازید که در آن بتوانید پیام برندتان را شفاف و واضح به مخاطب منتقل کنید، با مخاطب ارتباط برقرار کنید و توجهش را جلب کنید. این ارتباط عاطفی میتواند یک انگیزه قوی برای تصمیمگیری خرید و ایجاد مشتریان وفادار باشد. داستانسرایی یا استوری تلینگ یکی از موثرترین شگردهای فروش است که نباید دستکم گرفته شود
به طور مثال این داستان میتواند در جلسه فروش به کمک شما بیاید
یک روز برای فروش بیمه به بازار موبایل علاالدین در خیابان جمهوری تهران رفتم به مغازه های موبایل فروشی سری زدم تا به آن ها مشاوره بدهم موقع برگشت وقتی از پاساژ خارج شدم دست فروشی را دیدم که در حال فروش موبایل دست دوم بود با خودم فکر کردم شاید بتوانم به او بیمه بفروشم سراغش رفتم و با او صحبت کردم.
وقتی حرف از پوشش های حوادث شد به من خندید و گفت شما هم دلتان خوش است من در کنار پیاده رو موبایل می فروشم چه حادثه ای می تواند برای من اتفاق بیفتد که نیازی به بیمه شما داشته باشم بهتر نیست سراغ افرادی بروید که شغلشان خطرناکتر است. با این حرف ها نتوانستم به او بیمه بفروشم و برگشتم و دو هفته بعد برای تحویل بیمه نامه یکی از مشتریان دوباره به همان محل برگشتم با کمال تعجب دیدم اعلامیه فوت همان دست فروش جلوی پاساژ نصب شده است وقتی علت را جویا شدم متوجه شدم آن مرد قبلا سنگ بر بوده است و بر اثر اتفاقی در منزلش دستگاه سنگ بری از دستش خارج می شود و به گلویش اصابت میکند و او را درجا میکشد. با این اتفاق کاملا متوجه شدم که حادثه هیچوقت خبر نمی کند. شما با این قبیل داستان ها میتوانید مشتریان را از خطرات و حوادثی که شاید فکرش را هم نکنند آگاه کنید و فرهنگ سازی راجع به بیمه های عمر را بیشتر در جامعه رواج دهید.یادتان باشد زمانی که شما داستانی را برای مشتری تعریف میکنید نه تنها هیچگاه از یادش نمیرود بلکه ممکن است با شنیدن آن تلنگری در ذهنش ایجاد شود که با ساعت ها حرف زدن اتفاق نیفتد پس هیچوقت داستان گویی در فروش را دست کم نگیرید!